۱۳۸۸ مرداد ۱۰, شنبه

وقتی محمود عاشق مشائی می شود

به دنبال مطرح شدن معاونت اولی رحیم اسفندیار مشائی یار غار و گل بی خار دولت نهم که میراث دولت نهم را خورده و قرار است یک لیوان آب هم رویش بخورد ، و معلوم شده که یک روابط غیرافلاطونی و شاید هم افلاطونی بین آن رئیس کودتا و این میراث خوار استعمار وجود دارد،البته دستشان خوانده شد محمود مجبور شد به رئیس دفتر شدن معشوقه اش رضایت دهد. یکی از آقایان رابطه بین این دو نفر را به رابطه شمس و مولوی تشبیه کرد. ما هم یکی از اشعار مولوی را تغییرات دادیم، خدا از سر تقصیرات ما بگذرد. یـار مـرا، غار مـرا، یاور بیکار مـرا یار تویی، غار تویی، خواجه!(1) نگهدار مرا آخ تـویی، اوخ تـویی، سارق صاندوخ(2) تویی صاحب هر بوق توئی، محرم اسـرار مرا هاله منم، واله منم، رئیس هشت ساله منم صاحب میراث تویی، افسر و سردار مرا بهره تویی، سود تـویی، دولت محمود تویی رابط استاد تویی، وصل به دیدار مرا ناز تویی، باز تویی، صاحب هر گاز(3) تویی صاحب باتوم منم، چاقوی(4) بسیار مرا یاور کودتا توئی، رهروی مقتدا تویی زور بزن زور بزن، سخت بکن کار(5) مرا قطره تویی، پماد تویی، قرص تویی، ضماد تویی جام بده، زهـر بده، بیش مـیـازار مرا هم قر و اطوار توئی، هم سبب کار تویی رقص کنی رقص کنان، قر بده این بار مرا بابای داماد منم، نوچه استاد منم باد منم، بید منم، هیچ (6)مپندار مرا هسته هر بسته منم، در چو توئی دسته منم دسته به دست گیر و برو، بیش بمفشار مرا حجرهء بازار منم، منشاء آزار منم برجی و پاساژ توئی، راه دِه ای یـار مـــرا باد تویی، رایحه ای، روح توئی چون گل خرزهره تویی، خدمت بسیار مرا دوغ منم ماست تویی، طرح هولوکاست تویی دوست شدی با تل آویو، این همه اسرار مرا روز تویی، سوز تویی، قوز بالا قوز تویی آب منم، کوزه منم، آب ده این یار مرا دانـه تـویی، دام تـویی، گوهر دردانه تویی پخـتـه تـویی، خـام تویی، سوخته مگـذار مرا یک تـن اگـر کـم شودی، توی دلــم غم شودی(7) فعلا وایستا تو کنار، بازی و بازار مرا ماه تویی، چاه تویی، آه تویی، کاه تویی هر چیز با آه تویی، ول بکن این بار مرا زیر نویس ها: 1-حسابی خواجه نگهدار مرا: آقا مواظب باش من رئیس جمهور بشم، بعدا از خجالت تون در می آم. 2-صاندوخ: (جمع- صنادیخ)، نوعی تلفظ خودمانی صندوق های گمشده آرای مردم که چهار مورد آن در یک کتابخانه در شیراز، تعدادی در ستاد نیروی دریایی، و تعدادی در زیر زمین موزه هنرهای معاصر کشف شده است. 3-صاحب هر گاز: در اینجا صاحب گاز دو معنی دارد، یکی محسنی اژه ای است که صاحب گاز اول شناخته شده و دوم هر کس که گاز اشک آور داشته و به مخالفان دولت بزند. 4-چاقو: یک چیز دراز که با آن کودتا می کنند، ولی پس از تشریح جسد، معلوم می شود گلوله خورده است. 5-سخت بکن کار مرا: منظور این است که موقعیت مرا سخت و محکم کن و صبر کن بعدا تو را بیاورم. 6-هیچ مپندار مرا: شاعر دچار واقع گرایی مفرط شده است. 7-توی دلم غم شودی: یعنی ناراحت می شوم و می روم کاراکاس یا جمکران یا هر جایی که عکسم را بگیرند.

۱ نظر:

ناخنک گفت...

شعر جالی بود .. با انواع صنایع ادبی ایهام و جناس و تلمیح