۱۳۸۸ آذر ۹, دوشنبه

زندانها را به دانشگاه تبدیل کنید.

در جایی که جنده هایش می روند دانشگاه ، خب مسلم است که آدم حسابی ها را ببرند زندان وبهشان تجاوز هم بکنند.

۱۳۸۸ آذر ۶, جمعه

ریدن به سبک ایرانی

دستگیره‌ی سیفون را می‌کشم. سیفون ایرانی است، محصول ملی. دسته‌ی سیفون کنده می‌شود و می‌ماند توی دستم. یک تپه پی‌پی مانده وسط سنگ توالت ایرانی (ملی؟) یک نفر هر ده ثانیه یک بار در می‌زند و می‌گوید “زودباش”. بی‌خیال گجت مشترک سنت و مدرنیسم می‌شوم دسته را توی سطل آشغال می‌اندازم و تپه را با آفتابه بدرقه میکنم. روی آفتابه نوشته made in IRAN

علائم

دیروز همین جوری افتادم تو جوب فکر کنم معتاد شدم.

۱۳۸۸ آبان ۲۸, پنجشنبه

شب جمعه

شب ها ی جمعه را گرامی بدارید تا یادمان باشد که همه‌ی ما، محصول همین غروب‌های شب‌جمعه هستیم دیگر!!

۱۳۸۸ آبان ۱۶, شنبه

تحریف

این روزها خیلی ها مفسر دین و از این جور چیزها شده اند تکانشان هم دهی به اندازه پلنگ صورتی هم نمی فهمند و دم از اسلام ی می زنند که خودشان عکس آن عمل می کنند. بررسی کنید می بینید که فرق اسلامی که این روزها به خوردمان می دهند با اسلام ی که در زمان پیامبر قصد عرضه کردن داشتند تفاوت هایی هست از اوباما تا محمود. مثلا چرا واقعا اسلام حقیقی می گوید : نانت را خودت بخور حرفت را هم خودت بزن و فقط من برای اینم که تو به این حق برسی در حالی که اسلام دروغین می گوید : تو نانت را بیاور به ما بده و ما قسمتی از آن را جلوی تو می اندازیم و تو حرف بزن ولی آن حرفی را که ما می گوییم این اسلام مثال کامل جامعه ماست. تفاوت اسلام واقعی را مثلا با دموکراسی ببینید دموکراسی می گوید : رفیق حرفت را خودت بزن نانت را من میخورم یا فاشیسم می گوید : رفیق نانت را من میخورم حرفت را هم من میزنم و تو فقط برای من کف بزن راستی یک سوال کسانی خودشان در جریان اتفاقات 13 آبان بودند وقتی خالی بندی های و طنزهای خبری صدا و سیما را می شنود کجای بدنشان یک جوری می شود؟؟

۱۳۸۸ آبان ۱۱, دوشنبه

آبونمان

متاسفانه دوست دختر هم ندارم که قبض موبایلم فقط آبونمان نیاد!

۱۳۸۸ آبان ۱۰, یکشنبه

آسفالت

تقاضایی که از شهرداری دارم اینست که لطفا خیابان ها را هم مثل دهان ما صاف کند