۱۳۸۸ شهریور ۳۰, دوشنبه

نیویورک با طعم ا.ن

الفنون دارد بقچه اش را می بندد و نان و پنیر و گردویش را می گذارد پر شالش که یواش یواش بطرف نیویورک راه بیفتد، فعلا که هتل ندارد، ولی من فکر کنم یک راهی برای اقامتش در نیویورک بتواند پیدا کند، مثلا می تواند از همان سرخ پوست هایی که قرار است دولت آمریکا را در دست بگیرند، چادر قرض کند و لباس سرخپوستی هم بپوشد برای دفاع از آنها و روزهای نیویورکی را با آنها بگذراند. اوو مورالس هم می تواند مترجمش شود، یعنی احمدی نژاد به فارسی حرف بزند، بعد یک نفر به انگلیسی ترجمه کند، بعد یک نفر مترجم انگلیسی به اسپانیایی حرف های مترجم دوم را ترجمه کند، بعد یک نفر از اسپانیایی به سرخپوستی ترجمه کند، پنج تا جمله بگویند زمان سفر تمام شده و کلی خوش می گذرد. البته ایرانیان مقیم نیویورک هم می توانند به او کمک کنند و در کنار فراهم کردن املت گوجه فرنگی و تخم مرغ گندیده می توانند در ترجمه و جمع و جور کردن مموتی کارها برایش بکنند

۱ نظر:

ایران من گفت...

اینبار نوبت نیویورکه