۱۳۸۸ مهر ۱۴, سه‌شنبه

الفنون و دوستان

دولت الفنون هفت تا شبکه 24 ساعته تمام وقت دارد که از صبح علی الطلوع تا صبح علی الطلوع بعدی مدح دولت و لعن مخالفان را می کنند، حداقل دویست تا روزنامه و مجله هم دارد که یا مثل بز اخفش ساکت اند و گاهی سر تکان می دهند و در اکثر مواقع مثل سگ هار پاچه مردم را می گیرند، چهار تا و نصفی روزنامه نگار هم در کشور مانده اند که یا در زندان اند، یا ممنوع الحرکت اند، یا با وثیقه نفس می کشند. اینترنت هم که فتیله اش مثل چراغ پادگان دست سپاه است، ایکی ثانیه همه چیز را از بیخ قطع می کنند، اوچ ثانیه بعد یادشان می افتد که خودشان هم لازم دارند، ادامه اش می دهند. کلیه رسانه های دیگر هم که دست وزارت ارشاد است، آدم اگر بخواهد آگهی ختم یکی از پدرهای الفنون را چاپ کند، باید از هفتاد تا مدیرکل اجازه نشر بگیرد. حالا همه اینها را نگفتم چون مرض دارم، چون می خواهم بگویم که اصولا رسانه ای در داخل کشور وجود ندارد که حق انتقاد از دولت را داشته باشد. حالا این وسط دکتر دن کیشوت با آن الاغ اش و آن نیزه اش و آن سردار سانچز کلهر معاونش، افتادند به جان آسیای بادی که وجود ندارد. الفنون گفت: ” رسانه ها ابزار براندازی شده اند.” مرد حسابی! این چطور ابزاری است که تو هزار تا داری و فایده ندارد، ولی طرف مقابل هیچ ندارد و دودمانت را به باد داده است؟ هی بیخودی نیزه اش را می گیرد طرف زمین و آسمان. رسانه مان کجا بود؟ این احمدی نژاد یک چیز مهمی را هنوز نفهمیده، خودش به خودش دروغ می گوید و خودش باور می کند. فکر می کند واقعا 24 میلیون رای آورده و حالا هرچه در خیابان می گردد می بیند هیچی نیست. چطور تلویزیون برای تو ابزار مبارزه و براندازی نیست، برای ما ابزار است؟ اگر یک هزارم پولی که در صدا و سیما برای حفظ نظام خرج می شود پول دست جنبش سبز بود، و ما می توانستیم از این ملت پول بگیریم، یک براندازی نشان الفنون می دادیم که هفت تا کودتا از بغلش دربیاید. چطور شما این همه پول به شاعر و بازیگر می دهید، ولی نمی توانید هیچ غلطی بکنید، ما باید از نان شب مان بزنیم و تا نصف شب بیدار بمانیم که بتوانیم چهار کلمه حرف بزنیم؟ مشکل یک جای دیگر است. همانجایی است که رضا خاتمی هفته گذشته گفت که ” مردم نیستند که دنبال ما می آیند، ما هستیم که دنبال مردم می رویم.” مشکل مردم هستند. همان هایی که تا یک سال قبل به آنها می گفتیم ” اکثریت خاموش”، کسانی که نه امیدی به تغییر اوضاع داشتند، نه ایمانی به حکومت و دولت و اصلاح طلبان یا هر جریان سیاسی و فکری دیگر. همانها که حرص مان می دادند و شهامت جنگیدن و مبارزه نداشتند و انگیزه هم نداشتند، اما حالا هستند و اینقدر جدی هستند که هیچ کس نمی تواند نادیده شان بگیرد، هیچ کسی نمی تواند در مقابل موج سبز مقاومت کند یا علیه آن موضع بگیرد یا با آن درگیر شود، غول از شیشه آزاد شده و آرزوی همه روشنفکران ایرانی تمام این سالها به نتیجه رسیده است.

۲ نظر:

مهرداد گفت...

مهندس از اونجایی که نمیتونم تو وبلاگت نظر خصوصی بدم پس نمی تونم رمز مطالب وبلاگمو اینجا برات بزارم.پس لطف کن ایمیلتو برام بزار تا برات رمز مطالب وبلاگمو بفرستم

آیه گفت...

اولش ازش بدم می اومد . اما راستش الان دلم براش می سوزه. خب دیوونست دیگه . بدبختی ماست که افسارمون افتاده دست این !
با خبرنگار بی بی سی خارجی مصاحبه می کرد می گفت تو ایران رسانه ها همه آزادند !! الان حداقل بیست تا روزنامه بر علیه من چیز می نویسند (لبخند چندشناک الف - نونی)
توصیفش به دن کیشوت از این جهت عالی بود که دیوانگی تقصیر بردار نیست . این بابا در دلش واقعن فکر می کنم چه عجوبه ایه !!!!